امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
گل عشق من و بابا گل عشق من و بابا ، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

امیرحسین گلم

سلامی دوباره

1392/1/25 12:30
نویسنده : مرضیه
490 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان جونم اومدم یکم حرف بزنم و برم امروز خیلییییییی شیطونی کردی شیطونی که چه عرض

کنم خیلی اعصابمو خورد کردی میخاستی بدویی جلوی ماشینا هرچی بغلت میکردیم من و بابا خودتو

میکشیدی جیغغغغغغغغ میزدی وای وای من فقط میخندیدم بابایی  هم همینطور ولی تو دلم حرص

میخوردم لجبازی میکردی از هر طرف ما میرفتیم میخاستی یه طرف دیگه بری کلا افتاده بودی رو دنده

لجبازی مامان بیچارت هم که همچنان حرص میخورد و بابایی دید نه آروم نمیشی رفتیم تو میوه فروشی

بابایی برات موز خرید تا یکم آروم شدی و لجبازیت تموم شد احساس کردم کار بابایی درست نبود آخه

اینجوری خیلی لوس بار میای نمیدونم شایدم هنوز خیلی کوچولوئی و برا این حرفا زوده

 انقدر حرص خوردیم از دستت کلاهتو یه طرف پرت میکردی خلاصه کلی حرصمون دادی تا رفتیم خونه

مامان بزرگ خونه مامان بابا فردین مامان من که 700 کیلومتر ازم دوره ناراحت گاهی خیلی دلم تنگ میشه

ولی چیکار کنیم باید گذروند دیگه

گاهی با خودت میگی باباضا(بابا رضا) بلیم موتو(بریم موتور)

گاهی میگی عباتتتتت(منظورت دایی عباسه)

گاهی هم میگی خالهههههه میم(مریم)

مامان اشرف هم صدا میزنی مامان شف

دیگه به ما هم مامان بابا نمیگی به من میگی مژی به بابا میگی بدین بدیییییییییییییین(فردین)

 خلاصه قربون شیرین زبونیات بشمممممممقلب

 

میدونی فردا چه روزیه روز تولد بابا فردین الهی که سایه همه باباها بالا سر زن و بچشون باشه وبابای ما هم همیشه سایش بالا سرمون باشه تولدت مبارک عشقممممممممقلبقلبقلبقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الهام
26 فروردین 92 21:38
آخي شوهر شما هم فروردينيه؟؟عجب آدماي ماه ين به خدا...
غصه نخوريا...
هر چي يه بهايي داره...
جات كنار زاينده رود خاليه خاليه


آره عزیزم فردین من فروردینیه هههه
نه زیاد غصه ندارم دیگه چیکار کنیم
ممنونم که به یادم هستی و بهم سر میزنی بوسسسسسسس