مامان مرضیه و امیرحسین
دوست دارم امیرحسین
سلام مامان جونم اومدم باهات یکم بحرفم و برم ازکاراتم بگم تا یادم هست پریروز رفتیم موهاتو کوتاه کردیم نمیدونم چرا میترسی الکی گریه میکنی زیر دست عمو محمد ولی اصلا اشکی نمیاد ههههههههههه خیلی عزیزی مامانی من بعدش اوردمتو بردمت حموم هی تا شب تکرار میکردی دفتم مو کوتا کدم(رفتم موهامو کوتاه کردم) میدونی خیلی شیرین زبون شدی مامانی خیلی حرف میزنی هرچی بهت میدم میگی دشت نکه یعنی دستت درد نکنه میگم بسم الله الرحمن الرحیم تکرارش میکنی نمازم که ماشالله انقدر قشنگ میخونی فدات شم دستاتو تکون میدی وقتی ایستادی رکوع هم که نمیری وقتی هم میخای بری سجده شیرجه میزنی وای چقدر ما میخندیم به این کارت بعد بجای این ...
نویسنده :
مرضیه
16:11
خلاقیت های امیرو
سلامممممممممممم اومدم یکم از خلاقیت هات بگم البته به نظر من خلاقیته چند روز پیش رفته بودی چند تا سیب زمینی اورده بودی چیدیشون کنار هم به شکل جالبی نگاه کن یدفعه با این شکلهای زیبا روبه رو شدم اینا رو هم نگاه کن دامینوها رو هم به طور موازی چیدی حیواناتت رو هم موازی چیدی نمیدونم چه سری تو این چیدنت هست اینم سه تا عکس دیگه وقتی داری میخابی اینم ژست معروفت ههههههههه انقدر تکون خوردی عکست تار دراومد ههههه بوسسسسسسسسسسسسسسسس...
نویسنده :
مرضیه
16:11
عکسای امیرحسین
سلام اینم یه سری عکسای امیرحسینه آخه این چه حالتیه به خودت گرفتی هههههههههه قربونت برم الهی هرکی این حالتتو میبینه کلی میخنده این یکی رو نگاه هههههههههههههه اینجا هم لواشک خوردی قیافشو هههههههههه (قابل توجه دوستان امیرحسین هنوز دندوناش کامل در نیومده آخه یکی از خاله ها گفت مگه امیر چند سالشه که دندوناش از بین رفته منم تعجب کردم گفتم نهههههههههه هنوز کامل درنیاورده وروجک تازه داره درمیاره خاله هم خندید ههههههههه) امان از این ژستت ههههههه از کاراتم ...
نویسنده :
مرضیه
13:43
مامانی بابایی و امیرحسین
گردش 2
سلام سلام صد تا سلام جمعه منو بابا فردین و امیرحسین رفتیم پارک آخ انقدر بازی کردی قربونت بشم خودت دیگه یاد گرفتی سرسره سواری میکنی از پله ها یواش یواش میری بالا بچه های بزرگتر از تو ازت جلو میزنند ولی تو آروم میری بالا قربونت بشم بعد سوار سرسره میشی میای پایین تازه تاب سواری هم میکنی البته حواسمون بهت هستا موش موشی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بذاز یکم از کارات بگم خوشگلم بعد میریم سراغ عکسا میدونی خیلی پسر عاقلی شدی هروقت هرچی میخوری آشغالشو میندازی سطل آشغال هیچ وقت پرتش نمیکنی وسط خونه یا تو کوچه قربونت برم بهم میگی بدازم آشغایی(بندازم آشغالی)...
نویسنده :
مرضیه
15:47
کوتاه کردن موهای امیرحسین
سلام سلام امروز رفتیم موهای امیرحسین رو کوتاه کردیم پیش عمو محمد اینم بگم که خیلی گریه کردی خوشگلم انقدر عو باهات حرف زد بابا فردین هم برات پفک و شکو(شکلات) خرید ولی بازم گریه کردی ولی نسبت به قبلنا که گریه میکردی وقت مو کوتاه کردن ایندفعه بهتر بودی همش التماسم میکردی میگفتی بغل بغل یعنی بغلم کن منم غصم میشد ولی الان که دیدم خوشگل شدی یادم رفت الهی دورت بگردم بوسسسسسس اینم عکسات اینجا هم چند تا لوبیا دادم بهت باهاشون سرگرم شدی همش میگی گذا یعنی غذا که مثلا میخای غذا بپزی ببخشید دیگه عکسا تار افتاده آخه شب بود بوس وبای تا آپ بعدی ...
نویسنده :
مرضیه
22:43
سلامی دوباره
سلام مامان جونم اومدم یکم حرف بزنم و برم امروز خیلییییییی شیطونی کردی شیطونی که چه عرض کنم خیلی اعصابمو خورد کردی میخاستی بدویی جلوی ماشینا هرچی بغلت میکردیم من و بابا خودتو میکشیدی جیغغغغغغغغ میزدی وای وای من فقط میخندیدم بابایی هم همینطور ولی تو دلم حرص میخوردم لجبازی میکردی از هر طرف ما میرفتیم میخاستی یه طرف دیگه بری کلا افتاده بودی رو دنده لجبازی مامان بیچارت هم که همچنان حرص میخورد و بابایی دید نه آروم نمیشی رفتیم تو میوه فروشی بابایی برات موز خرید تا یکم آروم شدی و لجبازیت تموم شد احساس کردم کار بابایی درست نبود آخه اینجوری خیلی لوس بار میای نمیدونم شایدم هنوز خیلی کوچولوئی و برا این حرفا زوده انقدر حرص خوردی...
نویسنده :
مرضیه
12:30