امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره
گل عشق من و بابا گل عشق من و بابا ، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

امیرحسین گلم

دوست دارم امیرحسین

سلام مامان جونم اومدم باهات یکم بحرفم و برم ازکاراتم بگم تا یادم هست پریروز رفتیم موهاتو کوتاه کردیم نمیدونم چرا میترسی  الکی گریه میکنی زیر دست عمو محمد ولی اصلا اشکی نمیاد ههههههههههه   خیلی عزیزی مامانی من بعدش اوردمتو بردمت حموم هی تا شب تکرار میکردی دفتم مو کوتا کدم(رفتم موهامو کوتاه کردم) میدونی خیلی شیرین زبون شدی مامانی خیلی حرف میزنی هرچی بهت میدم میگی دشت نکه یعنی دستت درد نکنه   میگم بسم الله الرحمن الرحیم تکرارش میکنی نمازم که ماشالله انقدر قشنگ میخونی فدات شم دستاتو تکون میدی وقتی ایستادی رکوع هم که نمیری   وقتی هم میخای بری سجده شیرجه میزنی وای چقدر ما میخندیم به این کارت بعد بجای این ...
2 تير 1392

خلاقیت های امیرو

سلامممممممممممم اومدم یکم از خلاقیت هات بگم البته به نظر من خلاقیته  چند روز پیش رفته بودی چند تا سیب زمینی اورده بودی چیدیشون کنار هم به شکل جالبی نگاه کن   یدفعه با این شکلهای زیبا روبه رو شدم             اینا رو هم نگاه کن دامینوها رو هم به طور موازی چیدی       حیواناتت رو هم موازی چیدی نمیدونم چه سری تو این چیدنت هست     اینم سه تا عکس دیگه وقتی داری میخابی             اینم ژست معروفت ههههههههه انقدر تکون خوردی عکست تار دراومد ههههه   بوسسسسسسسسسسسسسسسس...
13 خرداد 1392

عکسای امیرحسین

سلام اینم یه سری عکسای امیرحسینه               آخه این چه حالتیه به خودت گرفتی هههههههههه قربونت برم الهی هرکی این حالتتو میبینه کلی میخنده این یکی رو نگاه   هههههههههههههه   اینجا هم لواشک خوردی قیافشو هههههههههه (قابل توجه دوستان امیرحسین هنوز دندوناش کامل در نیومده آخه یکی از خاله ها گفت مگه امیر چند سالشه  که دندوناش از بین رفته منم تعجب کردم گفتم نهههههههههه هنوز کامل درنیاورده وروجک تازه داره درمیاره   خاله هم خندید ههههههههه)   امان از این ژستت ههههههه          از کاراتم ...
10 خرداد 1392

گردش 2

سلام سلام صد تا سلام جمعه منو بابا فردین و امیرحسین رفتیم پارک آخ انقدر بازی کردی قربونت بشم خودت دیگه یاد گرفتی سرسره سواری میکنی از پله ها یواش یواش میری بالا بچه های بزرگتر از تو ازت جلو میزنند ولی تو آروم میری بالا قربونت بشم بعد سوار سرسره میشی میای پایین تازه تاب سواری هم میکنی البته حواسمون بهت هستا موش موشی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ     بذاز یکم از کارات بگم خوشگلم بعد میریم سراغ عکسا   میدونی خیلی پسر عاقلی شدی هروقت هرچی میخوری آشغالشو میندازی سطل آشغال هیچ وقت پرتش نمیکنی وسط خونه یا تو کوچه قربونت برم بهم میگی بدازم آشغایی(بندازم آشغالی)...
9 ارديبهشت 1392

کوتاه کردن موهای امیرحسین

سلام سلام امروز رفتیم موهای امیرحسین رو کوتاه کردیم پیش عمو محمد اینم بگم که خیلی گریه کردی خوشگلم انقدر عو باهات حرف زد  بابا فردین هم برات پفک و شکو(شکلات) خرید ولی بازم گریه کردی ولی نسبت به قبلنا که گریه میکردی وقت مو کوتاه کردن ایندفعه بهتر بودی همش التماسم میکردی میگفتی بغل بغل یعنی بغلم کن منم غصم میشد ولی الان که دیدم خوشگل شدی یادم رفت الهی دورت بگردم بوسسسسسس  اینم عکسات       اینجا هم چند تا لوبیا دادم بهت باهاشون سرگرم شدی همش میگی گذا یعنی غذا که مثلا میخای غذا بپزی       ببخشید دیگه عکسا تار افتاده آخه شب بود بوس وبای تا آپ بعدی ...
29 فروردين 1392

سلامی دوباره

سلام مامان جونم اومدم یکم حرف بزنم و برم امروز خیلییییییی شیطونی کردی شیطونی که چه عرض کنم خیلی اعصابمو خورد کردی میخاستی بدویی جلوی ماشینا هرچی بغلت میکردیم من و بابا خودتو میکشیدی جیغغغغغغغغ میزدی وای وای من فقط میخندیدم بابایی  هم همینطور ولی تو دلم حرص میخوردم لجبازی میکردی از هر طرف ما میرفتیم میخاستی یه طرف دیگه بری کلا افتاده بودی رو دنده لجبازی مامان بیچارت هم که همچنان حرص میخورد و بابایی دید نه آروم نمیشی رفتیم تو میوه فروشی بابایی برات موز خرید تا یکم آروم شدی و لجبازیت تموم شد احساس کردم کار بابایی درست نبود آخه اینجوری خیلی لوس بار میای نمیدونم شایدم هنوز خیلی کوچولوئی و برا این حرفا زوده  انقدر حرص خوردی...
25 فروردين 1392